دکتر حجت الله بنیادی کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش در گفتوگو با رادیو پادیو:
چرا در انتخاب رشته کنکور مافیا شکل گرفته است و آیا انتخاب رشته کار سختی است؟
ما در بحث در اختیار قراردادن فرصتهای آموزش عالی به کسانی که تقاضا دارند، مساله زیاد داریم. یکی از مسائل در بحث انتخاب رشته نمود پیدا میکند. به دلیل نظارت ضعیفی که وجود دارد، افرادی که به دنبال سود و منافع شخصیشان هستند، از جهل مردم در آن زمینه سواستفاده میکنند و سبب میشوند تا اینطور کار و کسبهای پررونقی راه بیفتد. به نظر من بحث انتخاب رشته دو مولفه اساسی دارد: یکی اینکه اپلیای دانشآموز شناسخت درستی از فرزندشان و علایق او داشته باشند و بخش دیگری که جای آن خالی است، این است که سیستم آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت کار و نهادهای دیگری که به شکلی به این موضوع مرتبط هستند، اطلاعات درست و دقیقی از رشتههای تحصیلی دانشگاه و مشاغلی که از این رشتهها منتج میشوند، در اختیار دانشآموز و اولیای او قرار دهند، تا اولویت افراد تناسب این دو باشدِ؛ یعنی استعدادها و علایق فرد با رشتهای که انتخاب میکند همخوان باشد. بعد از ان مولفههای دگری مثل اینکه در یک شهر نزدیک باشد و یک دنشگاه برند باشد، اولویت قرار بگیرند. الان جوی که حکمفرماست به این صورت است که اصلا مهم نیست، دانشآموز به چه چیزی علاقه دارد یا آیندهی شعلی رشتهای که انتخاب میکند چیست، مهم تنها قبولی است و شاید بتوان گفت بخشی از بازاری که وجود دارد، به دلیل فرآیند ناصحیح کنکور ماست.
آیا انتخاب رشته میتواند معجزه کند و نحوه انجام آن موجب شود که جدای از رتبه یک رشته عالی و خوب قبول شد؟
شاید تا حدی بتوان آن روندها را پیشبینی کرد، منکر اینکه بحث آمار و احتمال میتواند به این موضوع کمک کند نیستیم. اما اینکه معجزه شود و کسی که رتبه ی خوبی ندارد ما بگوییم رشتهی خوبی قبول میشود نیست. به میزان ده یا ۱۵ درصد، نحوه انتخاب رشته میتواند به قبولی خوب کمک کند، انتخاب رشته بد هم میتواند ان فرصت ها خوب را از دست فردی خارج کند. اینطور نیست که از فردی میلیونها تومن پول گرفته شود به این بهانه که با انتخاب رشته خوب میتوانی بهترین جا قبول شوی. اما اینکه کاملا هم منکر این روند باشیم، صحیح نیست. حتی من بارها در صداوسیما مشاهده کردم، برنامههایی که به بحث آموزش کنکور اختصاص دارد، باز هم موسساتی پشت آن قرار دارد که به دنبال کار و کسب خودشان هستند، یعنی موسسات مستقل دولتی که به دنبال منافع خودشان نباشند به این عرصه وارد نشدند تا اطلاعات شفاف و درستی را در اختیار مردم و دانشآموزان قرار دهند.
توصیه شما به دانشآموزان چیست تا به چه مولفههایی اعم از علاقه و بازار کار آن رشته توجه کنند؟
اگر ما به رشتهای علاقه داشته باشیم، اما بازار کاری برای آن وجود نداشته باشد، چه در حیطه مشاغل دولتی چه آزاد، کار عبث و بیهودهای است. چون بخشی از تحصیل کردن، آن است که منتج به امرار معاش شود. اما مهمترین بحث آن است که دانشآموز خود و علاقهمندیها و توانمندیهایش را بشناسد. به این فکر کند که آیا روحیه کار پزشکی را دارد؟ اگر فردی مجروح را ببینم میتوانم تحمل کنم؟ آیا به عنوان یک مهندس عمران دقت و تمرکز کافی برای طراحی دارم؟ نظام آموزشی ما شناخت درستی از علایق و استعدادهای دانشآموزان به آنها نمیدهد.
دیدگاه خود را بنویسید