ترامپ رفت ،بایدن آمد ، ظریف فعال شد. شاید اگر بخواهیم تحولات جدید منطقه را ساده کنیم باید همینگونه جمله سازی نماییم.رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا تقریبا تمام منفذهای دیپلماسی را مسدود کرده بود و به همین دلیل از تحرکات وزارت خارجه کاسته شده بود.حالا اما سفر ظریف به حوزه قفقاز و ترکیه نشان می دهد هماهنگی های جدیدی در منطقه با توجه به تغییرات در کاخ سفید در حال شکل گیری است.یعنی با توجه به تغییر رویکرد آمریکا با حضور بایدن ،باید مراودات منطقه ای را مجددا تنظیم کرد. بررسی تحولات اخیر خاومیانه در گفتوگو با مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل بینالمللی: به هر ترتیب، ریاست جمهوری بایدن و تغییر رهبر دولت فدرال در ایالات متحده آمریکا، آنهم در انتخاباتی که در سده اخیر، در اوضاع بینالمللی و در ایالات متحده آمریکا، کم نظیر دانسته میشود، میتواند به عنوان یک متغیر مستقل، علیرغم تمام تلاشها برای کوچک نشان دادن آن، اثر خود را به جا گذارد. از طرف دیگر ما وارد دهه ۲۰۲۰ شدهایم. دههای که به هر ترتیب از منظر دگرگونی برون، از اهمیت کلیدی برای شکل دادن به این سده برخوردار است. همانگونه که سال ۱۹۲۰ یا ۱۸۲۰ به بعد، یا قرون متفاوت دیگر در این دوران، نشان دهنده، اهمیت تمام سیگنالهای موثر بر قرن بوده است و آینده اندیشان، روی آن محاسبات معناداری را انجام میدهند و چون نظم نوین جهانی باید، شکل ارایشی خود را پیدا کند و رقابت میان سه قطب اصلی قدرت در جهان یعنی آمریکا۷ اتحادیه اروپا و چین جدی است، در حالی که کشورهای پیرامونی قدرتمندی مانند روسیه نیز میخواهند اثرات خود را به جا گذارند. در این میان، ریاست جمهوری بایدن، که میتواند با تیم دیپلمات خود، همگرایی بیشتری در جهت ایجاد فشارهای فزاینده بر ایران با استفاده از تحریمهای حداکثری ترامپ و تحریمهای فلج کننده اوباما، به وجود آورد، سنتزی است از دولت ترامپ و اوباما، که میتواند، بسیار خطرناکتر از دوبتهای قبل بروز و ظهور پیدا کند. اگرچه بایدن، سن بالایی دارد و احتمال هر اتفاقی در ایالات متحده امریکا میرود، ولی آمریکا به افراد وابسته نیست. همانگونه که دیدیم، ترامپ با تمام رویکردهای قلدرمآبانه خود، در ۲۰ ژانویه و راس ساعتی که باید کاخ سفید را ترک کند، از آن خارج شد. این چنین است که اهمیت تغییر در واشنگتن، اکنون ظریف و دیگر وزار امورخارجه، رهبران و روسای جمهور را مجبور به باز تعریف سیاستهای خود و هماهنگی لازم بین پایتختهای کشورهای گوناگون برای ورود به وضعیت تازهای میشوند که احتمال آن در ایالات متحده آمریکا هرروز بیشتر میشود. باتوجه به تجارب به دست آمده از گذشته و تحلیل پیشرفتها و روندها، میتوان دریافت که امریکا، آنگونه که تحلیلهای آرزومندانه به آن مینگرند، به برجام باز نخواهدگشت و بازگشت امریکا به برجام، برای زیر فشار قرار دادن بیشتر ایران در چارچوب همگراییهای بینالمللی میان واشنگتن و پایتختهای کشورهای اروپایی است که انعکاس آن را در موضع گیریهای آلمان و فرانسه و انگلیس میبینیم. اسرائیل به دنبال ایجاد یک همگرایی منطقهای است و اگر این همگرایی بدون حضور آمریکا شکل بگیرد، میتوان شاهد این بود که فشاری بر آمریکا وارد شده و تاثیر این فشار ایران را هدف قرار دهد. سفر ظریف به کشورهای گوناگون که در راس آن روسیه قرار دارد، برای هماهنگی با مسکو در جهات کاهش این فشارها یا ایجاد سازوکاری در جهات تقابل احتمالی مدنظر بوده است و باید در این چارچوب به ان نگریست.
دیدگاه خود را بنویسید